﴿ وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ (42) ﴾ 
﴿ نو هيچ گاه خدا را از آنچه ستمكاران انجام مىدهند، غافل مپندار؛ جز اين نيست كه [خدا] آنها را مهلت مىدهد براى روزى كه چشمها در آن روز خيره مىگردد. ﴾ 
﴿ «لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ (196) مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (197) لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ (198)» ﴾ 
﴿ «آنان كه كافرند، رفت و آمدشان در شهرها تو را فريب ندهد (1196) دنيا بهرهاى اندک است. آنگاه جايگاهشان جهنّم است كه چه بد جايگاهى است (197) ولى آنان كه از خداى خويش ترسان بودهاند، براى آنها بهشتى است كه از زير درختان آن نهرهاى آب روان است و براى هميشه در آن هستند. اين پذيرايى از جانب خداست و آنچه نزد خداست براى نيكان بهتر است (198)» ﴾ 
سیاستی که دشمنان ما در پیش دارند قدرت سوای ارزشها و اخلاق است:
برادران گرامی: از قرآن کریم، از کلام پروردگار جهانیان، به تصورات جنایتکاران  میپردازم. آنها در روزنامههای خود میگویند: هیچ ارزش و اخلاقی وجود ندارد، بلکه فقط قدرت است، و قدرت به تنهایی از پنج هزار سال پیش هر کاری که بخواهد انجام میدهد، و قوی هر چه بخواهد تحمیل میکند، و هر چه بیشتر در قدرت فرو رود، بیشتر به دست میآورد. ما هنگامی که سرخپوستان را ریشهکن کردیم، و انگلیسیها هنگامی که ساکنان بومی استرالیا را ریشهکن کردند، در خاتمه دادن به نبرد موفق شدیم، در حالی که سفیدپوستان در آفریقای جنوبی چون مهربانتر بودند و آنها را به طور کامل ریشهکن نکردند، بر آنها شوریدند و در نهایت پیروز شدند.
سیاستی که دشمنان ما و حامیان دشمنان ما دنبال میکنند، در این متن به روشنیِ خورشید آشکار است. آنها از اینجا شروع میکنند، جنگ نسلکشی، نه جنگ موشکی و نه جنگ مقاومت، بلکه جنگ نسلکشی است که بین کودک و بزرگسال فرقی نمیگذارد.
قدرت، حق را نمیسازد، بلکه حق است که قدرت را میسازد:
برادران گرامی: اما وحی آسمانی چه چیزی آورده است؟ از مفاهیم وحی آسمانی این است که قدرت، حق را نمیسازد، بلکه حق است که قدرت را میسازد، و قدرت بدون حکمت، صاحبش را نابود میکند. خداوند متعال فرمود:
﴿ «هوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ (2)» ﴾ 
﴿ «اوست كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد از خانههايشان بيرون راند. شما گمان نمىكرديد كه بيرون روند و آنها نيز گمان داشتند كه قلعههايشان آنان را از عذاب الهى مانع مىشود. خداوند از آنجايى كه حساب نمىكردند، به سراغ آنها آمد و در دلهايشان وحشت انداخت تا خانههاى خود را به دست خويش و مؤمنان خراب كنند. پس عبرت بگيريد اى صاحبان ديده! (2)» ﴾ 
برادران: دو بیت شعر است که هر کس از علم برخوردار باشد آن را بخواند، در برابر کسانی که خون خود را در راه خدا فدا میکنند، خود را کوچک  میداند:
يا عابدَ الحَرَمينِ لوْ أبصرْتَنا           لَعلمْتَ أنّك في العبادةِ تَلْعبُ
  مَنْ كان يَخْضِبُ خدَّهُ بدموعِهِ          فَنُحُـورُنـا بِدِمَـائِنـا تَتَخَـضَّبُ
«ای عابد حرمین، اگر ما را ببینی، خواهی دانست که تو در عبادت بازی میکنی.
کسی که گونهاش را با اشکهایش رنگین میکند،[بداند] پس گلوهای ما با خونهایمان رنگین میشود.
هر مسلمانی باید از محکوم کردن و انکار دست بردارد و فعالانه در کمک به برادرانش شرکت کند:
به خدا قسم ای برادران، آرزو میکنم سکوت کنیم و عمل کنیم، محکوم کردن، انکار کردن، تشدید کردن، آتش زدن پرچم و آتش زدن عکس چه فایدهای دارد؟
من آنها فحش دادم و آنان شتران را بردند. راه حل این است که سکوت کنیم و کاری انجام دهیم. از همین لحظه، همهی افکار، تحلیلها، گمانهزنیها و دیدگاهها را رها کن و برای امت خود کاری انجام بده. همهی اینها را رها کن و کاری انجام بده. پول بده، حمایت کن، تجربه ارائه بده، در ساختن امت خود سهیم باش و در تقویت امت خود سهیم باش. به برادرانمان در غزه چه بگویم؟ به آنها میگویم:
﴿ «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا (21)» ﴾ 
﴿ «براى شما و آنهايى كه اميد به پروردگار و روز قيامت دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند، رسول خدا مقتدايى نيكوست (21)» ﴾ 
شما در برابر سرور مخلوقات و محبوب حق چه کسی هستید؟ شما در برابر قلهی انسانیت چه کسی هستید؟ شما در برابر حبیب پروردگار جهانیان، کسی که خداوند به عمر گرانبهایش قسم یاد کرده، چه کسی هستید؟ شما در برابر او چه کسی هستید؟
(( «لقد أُخِفتُ في اللَّهِ وما يُخافُ أحدٌ، ولقد أوذيتُ في اللَّهِ وما يُؤذى أحدٌ، ولقد أتت عليَّ ثلاثونَ من بينِ يومٍ وليلةٍ وما لي ولبلالٍ طعامٌ يأْكلُهُ ذو كبدٍ إلاَّ شيءٌ يواريهِ إبطُ بلالٍ». )) 
(( من در راه خدا ترسانده شدم، در حالی که هیچ کس ترسانده نشد، و در راه خدا آزار دیدم، در حالی که هیچ کس آزار ندید، و سی شبانه روز بر من گذشت و من و بلال طعامی نداشتیم که زنده جانی بخورد، مگر چیزی که بلال زیر بغل پنهانش میکرد. )) 
[ ترمذي، ابن ماجه وأحمد ] 
هر کس ایمانش بیشتر شود، اعتمادش به یاری خداوند متعال بیشتر میشود:
شما در برابر صحابه بزرگوار چه کسی هستید؟ آنها قلههای انسانیت و برگزیدگان بشر هستند، به فرمودهی پیامبر بزرگوار:
(( «إنَّ اللهَ تَبارَكَ وتَعالَى اخْتارَني، واخْتارَ لي أصْحابًا، فجعَلَ لي منهم وُزَراءَ وأنْصارًا وأصْهارًا، فمَن سَبَّهم فعليه لَعْنةُ اللهِ والمَلائكةِ والنَّاسِ أجْمَعينَ، لا يُقبَلُ منه يومَ القيامةِ صَرفٌ ولا عَدلٌ». )) 
(( «خداوند تبارک و تعالی مرا برگزید و یارانی برای من برگزید و از میان آنها وزیران، یاران و دامادانی برای من قرار داد، پس هر کس به آنها دشنام دهد، لعنت خدا ، فرشتگان و همهی مردم بر او باد، روز قیامت از او هیچ عوض و بدلی پذیرفته نمیشود. » )) 
[ حاكم در المستدرک على الصحيحين ] 
سه سال محاصره شدند تا اینکه برگ درختان را خوردند. شما در برابر سرور بشر که خونش مباح اعلام شد و صد شتر برای کسی که او را زنده یا مرده بیاورد جایزه تعیین شد، چه کسی هستید؟ سراقه به دنبالش رفت، پیامبر بزرگوار به او فرمود: «ای سراقه، چگونه خواهی بود وقتی که دستبندهای کسرا را بپوشی؟»
انسانی که خونش مباح اعلام شده و صد شتر برای کسی که او را زنده یا مرده بیاورد جایزه تعیین شده، اما او به یاری خداوند اطمینان دارد. ای مردم غزه، به یاری خداوند اطمینان داشته باشید. سراقه به خاطر صد شتر میخواست محمد را بکشد، پیامبر به او فرمود: ای سراقه، چه میگویی وقتی که دستبندهای کسری را بپوشی؟ ای برادران، در این سخن دقت کنید: یعنی من سالم به مدینه خواهم رسید... این اعتماد او به خداست... و دولتی تأسیس خواهم کرد، ارتشی ایجاد خواهم کرد، با بزرگترین کشورهای جهان خواهم جنگید و بر آنها پیروز خواهم شد و گنجهای کسری به مدینه خواهد آمد، و ای سراقه، دستبند کسرا برای تو خواهد بود. این اعتماد پیامبر به یاری خداوند است و هر چه ایمانمان بیشتر شود، اعتمادمان به یاری خداوند بیشتر میشود، هر چه ایمانمان بیشتر شود، ایمانمان به عدالت خداوند بیشتر میشود، هر چه ایمانمان بیشتر شود، خوشبینتر خواهیم بود: 
﴿ «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (139) ﴾ 
﴿ «و سست نشوید و غمگین نباشید، که اگر مؤمن باشید، شما برترید.» ﴾ 
فدا کردن خود بالاترین بخشش است:
اما کسانی که کشته شدند:
﴿ «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (169)» ﴾ 
﴿ «گمان نبريد آنهايى كه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند؛ بلكه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند (169)» ﴾ 
﴿ «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26)» ﴾ 
﴿ «به او در قيامت گفته مىشود: داخل بهشت شو. مىگويد: اى كاش قوم من مىدانستند (26)» ﴾ 
برادران گرامی: اولاً، این مصیبتهای عظیمی که مردم غزه با آن روبهرو هستند، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و یارانش نیز با آن روبهرو شدند و آنها امروز در دفتر زرین بشریت ثبت شدهاند، اما قدرتمندان قریش، اما متمکنان و اما صاحبان سلطه، در زبالهدان تاریخ هستند. ابولهب و ابوجهل کجا هستند؟
به کارگیری طغیان طغیانگران به نفع مسلمانان و خدمت به اسلام، ولی آنان متوجه نیستند:
حقیقت دوم: به خدا قسم با شما عهد میبندم که در این خطبه کلمهای نمیگویم مگر اینکه هر سلول بدنم و هر قطرهی خونم به آن ایمان داشته باشد. خداوند به هیچ ستمگری روی زمین، از آدم تا روز قیامت - و چه بسیارند ستمگران - اجازه نمیدهد که ستمگر باشند، مگر اینکه ستمگری آنها را به نفع مؤمنان و به نفع دینش به کار گیرد، بدون اینکه خودشان متوجه شوند، بدون اینکه بخواهند و بدون اجر و پاداش. به خدا قسم اگر انسان وقت داشت، از خلال قساوت ستمگران، ظلم ستمگران، تسلط ستمگران و مواضع ستمگران، نکات مثبتی را که مسلمانان به دست آوردهاند استنباط میکرد. و دلیل، هیچ چیز را در دین بدون دلیل قبول نکنید: 
﴿ «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (4) وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (5)» ﴾ 
﴿ «همانا فرعون در زمین برتری جست و مردم آن را به گروههای مختلف تقسیم کرد و گروهی از آنان را ناتوان ساخت، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را زنده میگذاشت، همانا او از فسادکاران بود (4) و ما میخواهیم بر کسانی که در زمین ناتوان شدهاند منت گذاریم و آنان را پیشوایان قرار دهیم و آنان را وارثان گردانیم (5)»  ﴾ 
اکنون دقت کنید: این کلام خداست، اکنون ما به شدت به آن نیازمندیم. ممکن است این آیه را هزاران بار خوانده باشید، اما چون شرایط مناسب آن نیست، ممکن است به معنای آن توجه نکنید، اکنون آن را بخوانید: 
﴿ «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ (5) وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ (6)» ﴾ 
﴿ «و ما میخواهیم بر کسانی که در زمین ناتوان شدهاند منت گذاریم و آنان را پیشوایان قرار دهیم و آنان را وارثان گردانیم (5) و در زمین به آنان قدرت دهیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان چیزی را که از آن میترسیدند نشان دهیم (6)» ﴾ 
برادران، از مسلمات ایمان این است که هر اتفاقی که میافتد، نمیتوانست رخ دهد مگر اینکه خدا اجازه دهد، و از آنجا که خداوند جل جلاله اجازه میدهد که رخ دهد، پس حکمتی بس بزرگ در آن نهفته است، چه کسی آن را بداند و چه نداند. بنابراین، هر رویدادی حکمتی دارد، اما عامل آن ممکن است مجرم باشد. اگر بخواهیم به طور عینی به بررسی جنبههای مثبت این طاغوتها بپردازیم، چه اتفاقی افتاد؟
دشمنان ما مشکل اول خود را امنیت میدانستند، اما به خدا قسم، الان اغراق نمیکنم، مشکلشان بقاست. امنیت بود و حالا بقا، موضوع بقای اسرائیل در تشکیلات صهیونیستی مطرح است، زیرا گزارشهایی که یک کارشناس نظامی پس از جنگ جنوب لبنان تهیه کرد، میگفت: سه هزار نفر، قویترین ارتش منطقه را خوار کردند.
﴿ «فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (5)» ﴾ 
﴿ «در چند سال. فرمان از آن خداست، چه پیش از این و چه بعد از این. و در آن روز مؤمنان شاد میشوند (4) به یاری خدا. هر که را بخواهد یاری میکند و اوست عزیز و رحیم (5)»  ﴾ 
و اکنون موشکها به بئر السبع رسیدهاند که هفتصدهزار نفر جمعیت دارد و امروز خبر میگوید یهودیان  میگویند: موشکهایشان به تلآویو میرسد، دستور دادهاند پناهگاههایی در تلآویو آماده کنند. از هیچ، از سنگ... مقاومت فقط با سنگ شروع شد، با سنگ و حالا موشکی با ساخت داخلی به تلآویو میرسد.
﴿ «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ (60)» ﴾ 
﴿ «و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد، تا دشمن خدا و دشمن خودتان و ديگرانى را كه شما نمىشناسيد و خدا آنان را مىشناسد، بترسانيد و هر چه در راه خدا انفاق كنيد، پاداش آن به شما داده مىشود و به شما ستم نخواهد شد (60)» ﴾ 
اعتماد به خداوند عزوجل اساس پیروزی است:
به خدایی که جز او معبودی نیست، آنها دچار سردرگمی بیسابقهای شدهاند. این داستان را برایتان تعریف میکنم، اما تأثیرگذار است. سالها پیش، آنها میخواستند شب قدر مسلمانانی را از لبنان بدزدند و صد و بیست و پنج افسر را آماده کردند، به اصطلاح خودشان کماندو، یعنی افسر دلاور، اینها از سران افسران هستند، هزینهی آموزش هر یک از اینها پنج میلیون دلار بوده است، هم به سلاح سرد و هم به سلاحهای مدرن و زبان محلی مسلط هستند، سوار دو هلیکوپتر شدند که هنگام دعا سقوط کردند، دعای امام حرم علیه یهود، هنگام دعا بالایی روی پایینی افتاد و هر دو هلیکوپتر بالای یک شهرک صهیونیستی سقوط کردند و کارشناسان تأکید میکنند که اسرائیل هرگز دچار چنین شکست انسانی نشده بود. صد و بیست و پنج افسر کماندو در حادثهی سقوط دو هلیکوپتر کشته شدند. خدا بزرگ است، به خدا اعتماد کنید، با اینکه اخبار بسیار دردناک است، اما امیدواری وجود دارد.
اکنون یک مشکل حاد جدید وجود دارد و آن این است که بقای این رژیم در خطر است، اول هدفشان امنیت بود و حالا بقا، این یعنی یک تحول کیفی... قبلاً از طرف ما وحشت داشتند و حالا وحشت مشترک وجود دارد، موازنهی وحشت، آژیرها به صدا در میآیند، پناهگاهها باز میشوند و وزیرشان از ترس اصابت موشکها روی زمین دراز میکشد و نگرانی بر شهروندان اسرائیلی سایه افکنده است. یک دستاورد دیگر به نام موازنه وحشت به وجود آمده است، من به طور عینی صحبت میکنم. دستاورد سوم: دشمنان ما قطعیت را از دست دادهاند، قبلاً جنگی را شروع میکردند و در عرض چند ساعت تمام میشد، اما حالا شروع میکنند و نمیدانند چه زمانی تمام میشود. این تصور باعث شد ورود نیروهای زمینی به غزه به تأخیر بیفتد. وارد لبنان شدند و موفق نشدند، شصت و هشت تانک را در یک روز از دست دادند، موازنهی وحشت به وجود آمده است، قطعیت را از دست دادهاند، هنوز هم بسیار قوی هستند، ارتششان هنوز هم قویترین ارتش منطقه است، اما اگر هواپیماها همه چیز را بمباران کنند چه فایدهای دارد؟ دیشب به صحبتهای یکی از تحلیلگران اسرائیلی گوش میدادم که میگفت: امروز همه چیز را نابود کردیم، حالا چه کار کنیم؟ حالا مساجد و دانشگاهها را نابود کنیم، چه چیزی را باید نابود کنیم؟ همه چیز تمام شد.
شعار این مرحله: «سست نشوید و غمگین نباشید، شما برترید اگر مؤمن باشید»:
برادران گرامی: شعار این مرحله: «سست نشوید و غمگین نباشید، شما برترید اگر مؤمن باشید.»
زمانی که به مردم غزه اجازه داده شد تا از گذرگاه باستانی به مصر عبور کنند، هفتصد هزار نفر وارد مصر شدند، بدون اینکه حتی یک دزدی رخ دهد، در حالی که از گرسنگی میمردند. به خدا قسم ما در کویت بودیم، یک استاد دانشگاه از کویت گفت: به غزه رفتم و سخنی همچون صاعقه گفت: «به خدا قسم، ما محاصره شدهایم، ما با شهوات و منافع خود محاصره شدهایم، آنها آزادند.»
من به خدای عزّ و جلّ این اطمینان را دارم، هر کس، چه بزرگ و چه کوچک، کشته شود، ان شاء الله به بهشت میرود و بیشتر آنها در هنگام مرگ شهادتین را اعلام کردند، اما هر کس که زنده بماند، ان شاء الله آینده از آن اوست: «سست نشوید و غمگین نباشید، شما برترید اگر مؤمن باشید.»
رنج امروز مسلمانان نتیجهی نادیده گرفتن یک فرمان قرآنی است و آن آمادهسازی نیروی لازم است: 
ای برادران: اما حقیقت تلخ ضروری است، آنچه امروز از آن رنج میبریم، اشتباهاتی است که امت اسلامی از دویست سال پیش مرتکب شده است، زیرا آنها یک فرمان قرآنی را نادیده گرفتند، خداوند متعال فرمود: «و در برابر آنان، هر چه در توان دارید نیرو آماده کنید.» اتفاقی که افتاد این بود که آنها برای ما آماده کردند... هواپیماها، ماهوارهها، بمبهای خوشهای، بمبهای میکروبی، بمبهای فسفری و بمبهای ناپالم را برای ما آماده کردند، قبل از اینکه ما برای آنها آماده کنیم و هنگامی که قدرت را به دست آوردند، فرهنگ و اباحیگری خود را بر تمام جهان تحمیل کردند، تصمیم خود را بر تمام جهان تحمیل کردند، این اشتباه ماست، آمادهسازی نیرو بخشی از روش ماست، خداوند متعال فرمود: «و در برابر آنان، هر چه در توان دارید نیرو آماده کنید تا با آن دشمنان خدا و دشمنان خودتان را بترسانید.»
 فساد، گناهان و شهوات، اساس دوری از روش خداوند عزّ و جلّ است:
ای برادران: اما چیز شرمآوری که از کسانی که بر مسند قدرت در جهان عرب تکیه زدهاند میبینیم، این دو بیت شعر است. زنی فریاد زد: (ای معتصم به فریادم برس)، پس معتصم با لشکری برخاست و عموریه را فتح کرد و کرامت او را بازگرداند. شاعر گفت:
رُبَّ وامعتصماه انطلقت         مـلء أفـواه البنـات اليُتَّـمِ   
 لامست أسمـاعهم لـكنها         لم تلامس نخـوة المُعتصـمِ
«چه بسیار فریاد «ای معتصم به فریادم برس» که از دهان دختران یتیم برخاست،
به گوش آنها رسید، اما غیرت معتصم را برنیانگیخت.»
سخن بسیار دردناک این است که یک فیلسوف آلمانی به نام توینبی گفته است: مسلمانان ما را مانند خوکهای وحشی حقیر میشمردند، فسق، فجور، بیبندوباری، زنا و غیره...، وقتی توانستیم آنها را به سوی خود بکشانیم، آنها را به هوسها، گناهان و انحطاط خود راهنمایی کنیم، آنها را به سبک زندگی خود ترغیب کنیم، وقتی توانستیم آنها را به سوی خود بکشانیم، آنها را تحقیر کردیم، زیرا دیگر چیزی برای ارائه به ما نداشتند.
سخن بسیار دقیقی است: مسلمان در گذشته ما را حقیر میشمرد، انسانی صادق، امین، جوانمرد، صاحب مروت، درستکار، عاشق خدا و رسول و حامل یک رسالت بود، مسلمان ما را مانند خوکهای وحشی حقیر میشمرد، وقتی توانستیم آنها را به سوی خود بکشانیم، آنها را با شبکههای ماهوارهای فریفتیم، هر خانه مسلمان یک کلوپ شبانه شد، رابطهی جنسی دغدغه همه مردم شد، پول فراوان و رفاه، وقتی توانستیم آنها را از طریق فرهنگ غربی به سوی خود بکشانیم، اکنون تمام جهان از فرهنگ غربی پیروی میکند، حتی در کشورهای مسلمان، به جز مساجد و عبادات، شادیها، غمها، تفریحات، روابط و ملاقاتهای ما، همه به سبک غربی است، اختلاط  و گاهی اوقات شراب نوشیدن وجود دارد و گاهی قماربازی، و گاهی ربا.
مسلمانان از دید مجموعهای از اظهارات رهبران بزرگ جهان غرب:
برادران گرامی: آیا دوست دارید بدانید شما کیستید؟ ای مسلمانان شما کیستید، شما را در جریان مجموعهای از اظهارات که توسط رهبران بزرگ در جهان غرب گفته شده است، قرار خواهم داد. آنها را بشنوید و بدانید شما کیستید.
وزیر مستعمرات فرانسه در سال شصت و دو گفت: چه کنم اگر قرآن قویتر از فرانسه باشد. به قرآن، روش رحمان و روش خدای یکتا، چنگ بزنید، حدود آن را برپا دارید، روش آن را اجرا کنید و به کودکان خود بیاموزید... چه کنم اگر قرآن قویتر از فرانسه باشد؟
گلدستون، نخستوزیر بریتانیا میگوید: تا زمانی که این قرآن در دست مسلمانان باشد، اروپا نمیتواند بر شرق تسلط یابد.
بن گوریون گفت: ترسناکترین چیزی که از آن میترسیم این است که محمد جدیدی در جهان عرب ظاهر شود که در آن صورت کار ما تمام است.
لارنس براون میگوید: ما دریافتیم که خطر واقعی برای ما در اسلام وجود دارد و در توانایی آن برای گسترش و تسخیر و در پویایی شگفتانگیز آن.
هانتو، وزیر خارجه سابق فرانسه گفت: هیچ مکانی روی زمین وجود ندارد، مگر اینکه اسلام از مرزهای خود عبور کرده و در آن گسترش یافته است. این تنها دینی است که مردم به شدت بیشتر از هر دین دیگری به پذیرش آن تمایل دارند. من در فرانسه بودم، پنجاه فرانسوی اصیل روزانه مسلمان میشوند. در آنجا دو هزار و هفتصد مسجد وجود دارد.
آلبر مشاد دور میگوید: چه کسی میداند، شاید روزی فرا رسد که کشورهای غرب تحت سلطهی مسلمانان قرار گیرند، آنها از آسمان در زمان مناسب به آنجا فرود میآیند.
سالازار میگوید: خطر واقعی برای تمدن ما، آن چیزی است که مسلمانان میتوانند ایجاد کنند تا نظام جهان را تغییر دهند.
ترس غرب از گسترش مجدد اسلام:
با شما وحی آسمانی است، با شما روش خدای یکتا است، با شما کتاب، کتاب قرآن کریم است و با شما رهنمودهای پیامبر - درود و سلام کامل بر او باد - است.
یک مسئول در وزارت خارجه فرانسه در سال پنجاه و دو میگوید: مسلمانان میراث معنوی خاص خود را دارند، از تمدنی تاریخی و اصیل برخوردارند، آنها شایستهی آن هستند که قواعد یک جهان جدید را برپا کنند، بدون نیاز به ذوب کردن شخصیت تمدنی و معنوی خود در تمدن غربی، پس اگر اسباب تولید صنعتی برای آنها فراهم شود، در جهان به راه میافتند و میراث تمدنی گرانبهای خود را حمل میکنند، در زمین منتشر میشوند، قواعد تمدن غربی را از بین میبرند و رسالت آن را به موزههای تاریخ میاندازند.
مورو برگر: اسلام ما را میترساند وقتی میبینیم به راحتی در قارهی آفریقا گسترش مییابد.
از سخنرانیای که عنوان آن «چرا ما سعی میکردیم در الجزایر بمانیم» بود، یک عالم فرانسوی میگوید: ما خود را حصار اروپا میدانیم که در برابر پیشروی اسلامی ایستاده است که الجزایریها و برادرانشان از مسلمانان از طریق مدیترانه انجام میدهند، تا اندلسی را که از دست دادهاند، پس بگیرند و با ما وارد قلب فرانسه شوند، با نبرد پواتیه جدید که در آن پیروز میشوند و اروپای ضعیف را درمینوردند و آنچه را که در دوران رؤیای امویان مصمم به انجام آن بودند، تکمیل میکنند، تبدیل مدیترانه به یک دریاچهی اسلامی، به همین دلیل ما در الجزایر میجنگیدیم.
اصولی که غرب برای پیروزی بر مسلمانان در جهان دنبال میکند:
این سخنی است که لوئی نوزدهم، پادشاه فرانسه، گفته است و من عیناً آن را برای شما نقل میکنم. او گفت: «نمیتوان در جنگ بر مسلمانان پیروز شد، بلکه با پیروی از موارد زیر بر آنها پیروز میشویم: ایجاد تفرقه بین رهبران مسلمان، جلوگیری از اینکه در کشورهای عربی و اسلامی حکومت صالحی بر سر کار بیاید، فاسد کردن نظامهای حکومتی در کشورهای اسلامی با رشوه، فساد و زنان تا بدنه از راس جدا شود، جلوگیری از تشکیل ارتشی که به حق و حقوق میهنش مؤمن باشد و در راه اصول خود فداکاری کند، تلاش برای جلوگیری از ایجاد وحدت عربی - اسلامی در منطقه، تلاش برای ایجاد یک دولت غربی در منطقه عربی.» این سخنان را لوئی نوزدهم، پادشاه فرانسه، صدها سال پیش گفته است.
حاکم فرانسوی در الجزایر میگوید: «باید قرآن عربی را از وجود آنها حذف کنیم و زبان عربی را از زبانهایشان ریشهکن کنیم تا بر آنها پیروز شویم.»
بکتور میگوید: «مسلمانان میتوانند تمدن خود را در جهان کنونی با همان سرعتی که قبلاً منتشر کردند، گسترش دهند، به یک شرط: اینکه به اخلاقیاتی که اسلافشان داشتند، بازگردند: امانتداری، صداقت، عفت، درستکاری، تسامح، فروتنی و انصاف. به شرط اینکه به اخلاقیاتی که هنگام ایفای نقش نخستین خود داشتند، بازگردند. این جهانِ خالی از ارزشها، نمیتواند در برابر روح تمدن آنها مقاومت کند.»
مبلغ مذهبی لارنس براون میگوید: «اگر مسلمانان در یک امپراتوری عربی متحد شوند، میتوانند نعمتی برای جهان باشند، اما اگر پراکنده بمانند، بیوزن و بیتأثیر خواهند بود.»
توینبی میگوید: «وحدت اسلامی خفته است، اما باید در نظر داشته باشیم که شخص خفته ممکن است بیدار شود.» و انشاءالله این حوادث خونین، این گردنفرازی متکبرانه، این فشارها و این جنگها علیه افغانستان، عراق، فلسطین، سومالی و سودان، این جنگها میتواند ما را از خواب غفلت بیدار کند، این جنبه مثبت آن است.
مستشرق آمریکایی خطاب به آمریکا میگوید که سیاست خود را در پاکستان تغییر دهد. او میگوید: «اگر به مسلمانان در جهان اسلام آزادی داده شود و در سایهی نظامهای دموکراتیک زندگی کنند، اسلام در این کشورها پیروز میشود.»
در الجزایر خواستار دموکراسی شدند و وقتی مسلمانان پیروز شدند، انتخابات را لغو کردند. در فلسطین خواستار انتخابات شدند، حماس ظهور کرد، لذا انتخابات را لغو کردند.
ای برادران: مونتگمری میگوید: «اگر رهبر مناسبی که سخنان مناسبی دربارهی اسلام بگوید، پیدا شود، این دین میتواند به عنوان یکی از قدرتهای سیاسی بزرگ در جهان ظهور کند.» 
دوری و تفرقه مسلمانان از یکدیگر با وجود صدها صفتی که آنها را گرد هم میآورد:
آیا دانستید که چه کسانی هستید؟ آیا از راز این سیاستهایی که علیه ما دنبال میشود، آگاه شدید؟ آیا فهمیدید که چه چیزی در اختیار داریم؟ آیا فهمیدید که به چه دینی اعتقاد داریم؟ آیا دانستید که دین ما اولین دین در جهان است؟ آیا دانستید که این شدت در نهایت به نفع ماست؟ زیرا ما را گرد هم میآورد و متحد میکند.
ما را تکه تکه کردند و پراکنده ساختند. آیا جای تاسف ندارد که من از کشوری به کشور دیگر و به کشور دیگر در اروپا سفر کنم، بدون اینکه از من بپرسند کیستی؟ بدون مرز، بدون سد، بدون پلاک و بدون نشانه. همه سفرهای داخلی است. شما در بیست و پنج کشور در اروپا سفرهای داخلی انجام میدهید، بدون پاسپورت، بدون پلاک، بدون سوال، بدون پلیس امنیت عمومی و بدون گمرک. جنگهایی که آنها را صد سال درگیر کرد، زبانهای مختلف، ملیتهای مختلف، افراد باهوش خود را متحد کردند، ارز واحد، سیاست واحد و اقتصاد واحد، در حالی که ما یک امت هستیم، اهداف واحد، دردهای واحد، آرزوهای واحد، زبان واحد، قرآن واحد، دین واحد، خدای واحد و پیامبر واحد، همانطور که میبینید، برای برگزاری یک اجلاس سران برای غزه دریغ میکنند، کودکان در مقابل چشمان و گوشهایشان میمیرند و آنها تکان نمیخورند.
تصویری از گذشته شبیه به حال:
ای برادران گرامی:
  رُبَّ وامعتصماه انطلقت         مـلء أفـواه البنـات اليُتَّـمِ  
   لامست أسمـاعهم لـكنها         لم تلامس نخـوة المُعتصـمِ
«چه بسیار فریادهای «معتصم به دادم برس» که از دهان دختران یتیم برخاست،
به گوشها رسید، اما غیرت معتصم را برنیانگیخت.»
بسیار دردناک است که تصویری از گذشته را برایتان بیاورم که شبیه به حال است. شاعری میگوید:
    يـا راكِبـينَ عِـتـاق الـخَـيلِ ضـامِـرَةً          كَـأَنَّها فـي مَـجالِ السَبـقِ عـقبـانُ
   وَحـامِـلينَ سُيُـوفَ الـهِـنـدِ مُـرهَـفَـةً          كَـأَنَّـهـا فـي ظَــلامِ النَـقـعِ نـيـرَانُ
  وَراتِـعـيـنَ وَراءَ الـبَـحــرِ فـي دعــةٍ          لَـهُـم بِـأَوطـانِهِـم عِــزٌّ وَسـلـطـانُ
 أَعِـنـدكُــم نَـبَــأ مِــن أَهـــلِ أَنــدَلُــسٍ          فَـقَـد سَرى بِحَدِيثِ الـقَـومِ رُكـبَانُ
  كَـم يَستَغيـثُ بِنـا المُستَضعَـفُونَ وَهُم          قـَتـلى وَأَسـرى فَـما يَـهـتَزَّ إِنسـانُ
فَـلــَو تَـراهُـم حَيـارى لا دَلِـيـلَ لَـهُــم         عَــلَـيـهِــم مـن ثـيـابِ الـذُلِّ أَلــوانُ
 يـا رُبَّ أمٍّ وَطِــفــلٍ حـيـلَ بـيـنــهُــمـا         كَـــمـــا تُـــفَــــرَّقُ أَرواحٌ وَأَبـــدانُ
وَطـفلَة مِثلَ حُـسنِ الشَـمـسِ إِذ بـرزت        كَــأَنَّــمـا هــيَ يـاقُــوتٌ وَمُــرجــانُ
يَـقُـودُهــا الـعِـلـجُ لِلمَـكـروهِ مُـكـرَهَــةً       وَالـعَــيـنُ بـاكــِيَـةٌ وَالـقَـلـبُ حَـيـرانُ
 لِـمـثــلِ هَـذا يــذوبُ الـقَـلـبُ مِـن كـَمـَدٍ       إِن كـانَ فـي الـقَـلبِ إِســلامٌ وَإِيـمـانُ
«ای سوارکارانی که بر اسبهای اصیل و لاغراندام سوارید، گویی در میدان مسابقه عقابهایی هستید.
و ای دارندگان شمشیرهای هندیِ صیقلی، گویی در تاریکی نبرد، آتشهایی هستید.
 و ای خوشگذرانانی که آن سوی دریا در آسایش به سر میبرید و در سرزمینهای خود عزت و سلطنتی دارید.
آیا خبری از مردم اندلس دارید؟ زیرا سخن آنان به سرعت توسط کاروانها پخش شده است؟!
چه بسیار مستضعفانی که از ما یاری میطلبند، در حالی که کشته و اسیر شدهاند، اما هیچ انسانی تکان نمیخورد.
 اگر آنان را ببینی که سرگردان و بیراهنمایند و لباسهای ذلت بر تن دارند.
 چه بسیار مادران و کودکانی که بینشان جدایی انداختهاند، همانگونه که روحها از بدنها جدا میشوند. 
و دخترکی که مانند زیبایی خورشید هنگام ظهور است، گویی یاقوت و مرجان است.
 مردی کافر او را با اجبار به سوی کارهای ناپسند میبرد، در حالی که چشمش گریان و قلبش حیران است.
 برای چنین چیزی است که قلب از اندوه آب میشود، اگر در قلب، اسلام و ایمانی باشد.
ای برادران گرامی: چه بگویم؟ این شعر را میگویم، در حالی که بارها آن را از من شنیدهاید:
ای برادر دینیام، به من بگو چه زمانی خشمگین میشوی؟
اگر حریمهایمان شکسته شود، اگر نشانههایمان نابود گردد و تو خشمگین نشوی،
اگر شهامتمان کشته شود، اگر کرامتمان پایمال شود،
اگر قیامت ما برپا شود و تو خشمگین نشوی،
پس به من بگو چه زمانی خشمگین میشوی؟
گر منابعمان غارت شود، اگر پیمانهایمان شکسته شود،
اگر خانههایمان ویران شود، اگر راههایمان بسته شود
و قدس ما همچنان غصب شود و تو خشمگین نشوی،
پس به من بگو چه زمانی خشمگین میشوی؟
دشمن من یا دشمن تو، حرمتها را میدرد و خون مرا به جوش  میآورد،
اگر برای خدا... برای حرمتها... برای اسلام خشمگین نشوی،
پس به من بگو چه زمانی خشمگین میشوی؟!
در آنجا وحشتها دیدهای، سیل خون دیدهای،
مردانی را دیدهای که کودکانی را به سوی مرگ بدرقه میکنند،
ستم را در رنگها و شکلهای گوناگون دیدهای و خشمگین نشدهای،
پس به من بگو چه زمانی خشمگین میشوی؟
پس بدون خجالت با من رو راست باش، به چه امتی منسوبی؟!
آیا امتی نداری؟ به وطنی تعلق نداری؟ به امتی تعلق نداری؟
پس بدون خجالت با من رو راست باش، به چه امتی منسوبی؟!
تو نه از مایی، نه برای ما و نه به دنیای انسانها منسوبی.
آیا تو را اندوهگین نکرد این همه وحشتی که امتمان با آن روبهرو است؟
آیا تو را شرمنده نکرد این همه گناهی که از باتلاق فساد حاصل  میکند؟
و این همه گرفتاری که در گرداب ترور و کشتار با آن روبهرو است؟
آیا این واقعیت آمیخته با ذلت، تو را خشمگین نکرد؟
و تو به خاطر کمبود نمک در غذا خشمگین میشوی!
آیا منظرهی کودکی که تمام بدنش سوراخ سوراخ بود، تو را تکان نداد؟
چه بسیار کودکانی که دیدید مجروح و بستری بودند، چه بسیار کودکانی؟
و آیا آن کودکی که ترسان پشت پدرش پنهان شده بود،
 آنان نه به نالههایش رحم کردند
و نه اهمیتی دادند و نه احساسی نشان دادند،
چه زمانی توحید در وجودت زنده  میشود؟
آیا همیشه برای لقمهی نانی که آغشته به ذلت است، عذرخواهی میکنی؟
چه زمانی از این حوادث عبرت میگیری؟
ای برادران: از خداوند سبحان میخواهم که ما بر کلمهی حق گرد هم آورد، از خداوند سبحان میخواهم که از غفلت خود بیدار شویم، به دین خود بازگردیم، با پروردگارمان آشتی کنیم و هر آنچه میتوانیم برای برادرانمان تقدیم کنیم. این سخن را میگویم و از خداوند بزرگ برای خود و شما طلب آمرزش میکنم، پس از او آمرزش بخواهید تا شما را بیامرزد، پس خوشا به حال آمرزشخواهان، از خداوند آمرزش میطلبم.
الحمد لله رب العالمين، والصلاة والسلام على سيدنا محمد، وعلى صحابته الغُرّ الميامين، و على آل بيته الطيبين الطاهرين.
امتناع از خرید کالاهای آمریکایی که دشمن ما را در سرکوب ما یاری میکنند:
برادران گرامی، این حقایق را در اختیار شما میگذارم: تبلیغات آشکار، رسمی، قوی و مستقیم در سراسر اروپا و آمریکا وجود دارد که مضمون آنها این است: «در بقای اسرائیل سهیم باشید.» شرکت قهوه استارباکس گفته است کمکهای مالی خود را به اسرائیل برای کشتن اوباش عرب دو برابر میکند.
شرکت فیلیپ موریس، تولیدکنندهی سیگارهای مارلبورو، روزانه کمکهای مالی پرداخت میکند. استارباکس میپردازد، مکدونالد سود میبرد، کنتاکی، پیتزا هات، کوکاکولا، پپسی کولا، چیز و لیست بلند بالایی از این قبیل وجود دارد. بنابراین، سادهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که از خرید کالاهای آمریکایی یا کشورهایی که دشمن را در سرکوب ما یاری میکنند، خودداری کنید. این سادهترین کار است.
به خدا قسم، اگر فقط جهان اسلام، بلکه فقط جهان عرب از خرید کالاهای آمریکایی خودداری کند، به خدا قسم، آنها به زانو در خواهند آمد. فقط خودروها، دخانیات و رستورانها. این کالاها جایگزین دارند، هزاران جایگزین دارند. پس آگاهی کجاست؟ آگاهی کجاست؟ باید از خرید هر کالایی که مربوط به حامیان دشمن ماست، به طور قاطع خودداری کنید.
هر کس جهاد نکند یا در اندیشه جهاد نباشد، با شاخهای از نفاق میمیرد:
آخرین سخنی که به شما میگویم این است: 
(( «مَن ماتَ ولَمْ يَغْزُ، ولَمْ يُحَدِّثْ به نَفْسَهُ، ماتَ علَى شُعْبَةٍ مِن نِفاقٍ» )) 
(( «هر کس بمیرد و جهاد نکند و در اندیشهی جهاد نباشد، با شاخهای از نفاق مرده است.» )) 
اگر نمیتوانی جهاد کنی، از مجاهد حمایت کن. یا خودت جهاد کن یا با مال خود از کسی که جهاد میکند حمایت کن، یا از خانواده او در کشورت مراقبت کن. اگر دانشجوی فلسطینی در دانشگاهی وجود داشته باشد که حمایت خانوادهی خود را از دست داده باشد، اگر از او حمایت کنی، انگار از خانوادهاش حمایت کردهای. از دانشجویی که نزد ما درس میخواند حمایت کن، یا به نحوی از خانوادهی او حمایت کن. هر کس بخواهد چیزی را برساند، راهش را پیدا  میکند. این ایمان من است. جستجو کن، اگر بخواهی چیزی را برسانی، راهش را پیدا  میکنی. پس باید یا با مال خود از آنها حمایت کنیم و حداقل با دعای خود و حداقلِ حداقل این است که از حمایت از اقتصاد کسانی که از دشمن ما حمایت میکنند، خودداری کنیم. یا با مال خود، یا با تلاش خود، یا با حمایت از فرزندان آنها، یا با امتناع از حمایت از دشمنان کسانی که از دشمنان ما حمایت میکنند، با خرید کالاهای آنها.
خداوندا، ما را در زمرهی کسانی که هدایت کردهای، هدایت فرما، و در زمرهی کسانی که عافیت دادهای، عافیت ده، و در زمرهی کسانی که سرپرستی کردهای، سرپرستی فرما، و در آنچه عطا کردهای، برکت ده، و ما را از شر آنچه مقدر کردهای، حفظ کن و دور ساز، زیرا تو به حق حکم میکنی و بر تو حکمی نمیشود، و هر کس را تو دوست بداری خوار نمیشود و هر کس را تو دشمن بداری عزیز نمیشود. پروردگارا، تو مبارک و متعالی هستی، و تو را سپاس بر آنچه مقدر کردهای، از تو آمرزش میخواهیم و به سوی تو باز میگردیم. خداوندا، به ما عمل صالحی عطا فرما که ما را به تو نزدیک کند. خداوندا، ای پیوند دهندهی گسستگان، ما را با رحمت خود به خودت پیوند ده، خداوندا، به ما عطا کن و محروممان مکن، گرامیمان دار و خوارمان مکن، بر ما مقدم دار و دیگران را بر ما مقدم مدار، از ما راضی شو و از ما خشنود باش، دین ما را که نگهدارندهی کار ماست اصلاح فرما، و دنیای ما را که در آن زندگی میکنیم اصلاح فرما، و آخرت ما را که بازگشت ما به سوی آن است اصلاح فرما، و زندگی را توشهای برای ما از هر خیری قرار ده، و مرگ را آسایشی برای ما از هر شری، ای پروردگار جهانیان.
خداوندا، ما را با حلال خود از حرام خود بینیاز گردان، و با طاعت خود از معصیت خود، و با فضل خود از غیر خود. خداوندا، ما را از مکر خود ایمن مگردان و پردهی خود را از ما مدَر، و یادت را از ما مبر، ای پروردگار جهانیان.
خداوندا، با فضل و رحمت خود، کلمهی حق و دین را سربلند فرما، اسلام و مسلمانان را یاری فرما و شرک و مشرکان را خوار فرما. خداوندا، نابودی آنها را در تدبیرشان قرار ده، و وضعیت را بر ضررشان بگردان، ای پروردگار جهانیان. خداوندا، قدرت خود را در نابودی آنها به ما نشان ده، ای گرامیترین گرامیان. خداوندا، حاکمان مسلمانان را در مشرق و مغرب زمین به آنچه دوست داری و از آن خشنود میشوی، موفق بدار، و ما را با باران سیراب کن و از ناامیدان قرار مده، و با قحطی ما را هلاک مکن، ما را سیراب کن و شکر سپاسگزاران را به ما الهام کن، ای پروردگار جهانیان، و درود و سلام خدا بر سرور ما محمد، پیامبر امی و بر خاندان و یارانش باد و سپاس خدا را که پروردگار جهانیان است.